نگاهي

خبرگذاري ما

گزارش تصويري ايتنا // نگاهي به بهترين تبلت‌هاي سال ۲۰۱۶

۴۱ بازديد

گزارش تصويري ايتنا // نگاهي به بهترين تبلت‌هاي سال ۲۰۱۶

۳۷ بازديد

نگاهي متفاوت به ماجراي حسن عباسي

۴۷ بازديد

زمان دريافت خبر: پنجشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۵:۰۸

منبع خبر: برترين ها

طبقه بندي: سياسي

متن اين يادداشت را كه در پي بازداشت روز گذشته حسن عباسي به دليل اظهاراتش درباره ارتش جمهوري اسلامي ايران منتشر شده است، در ادامه مي خوانيد: 1 - درباره اظهارات وي، شايد بهترين تعبير، خام گويي باشد ...


مشاهده متن اصلي خبر

نگاهي به ليست ورود و خروج برانكو؛ رونمايي از پرسپوليس 95

۳۸ بازديد

زمان دريافت خبر: دوشنبه ۰۶ ارديبهشت ۱۳۹۵ ساعت ۱۰:۰۸

منبع خبر: الف

طبقه بندي: ورزشي

ليست ورودي پرسپوليس تا حدودي مشخص است. يك دروازه بان ششدانگ كه ملي پوش هم باشد. اولويت برانكو براي فصل آينده است و البته خروج لوبانوف. يك مدافع مركزي كه نامش شجاع خليل زاده است در ليست برانكو به چشم مي خورد. البته شجاع با سپاهان قرارداد دارد و بعيد است رضايتنامه اش از سوي مسوولان اين تيم صادر شود. - حسين كنعاني زادگان نيز پس از پايان خدمت سربازي از ملوان جدا مي شود و به پرسپوليس برمي گردد تا يكي از مدافعان مركزي تيم برانكو باشد. به همين دليل دو تا سه مدافع مياني پرسپوليس در ليست خروج قرار مي گيرند ...


مشاهده متن اصلي خبر

نگاهي به پديده خريد و فروش پيج‌هاي اينستاگرام، كانال‌هاي تلگرام و خريد فالوور و تبليغات در آنها

۳۱ بازديد
با يك جستجوي اندك يا حتي اين روزها با تبليغات ماهواره‌اي، شما به آساني مي‌توانيد به سايت‌هايي براي تبليغ در شبكه‌هاي اجتماعي و خريد و فروش دنبال‌كننده و حتي پيج آماده اينستاگرام و كانال تلگرام برسيد.به اين پديده مي‌شود از زواياي مختلفي نگريست:۱- تبليغات حق همه است و پلتفرم‌هاي اجتماعي هم محيط مناسبي براي تبليغ هستندهمه مي‌خواهند و دوست دارند كه خدمات/محصول خود را تبليغ كنند. برخي‌ها به تناسب كارشان از صدا و سيماي رسمي، روزنامه‌ها و مجله‌ها و سايت‌ها و وبلاگ‌هاي معتبر استفاده مي‌كنند، اما چرا از رسانه‌هاي اجتماعي غفلت كنيم و در شرايطي كه اينها حالا شايد بُرد رسانه‌اي‌شان از صدا و سيماي ما هم بيشتر شده، از آنها بهره نبريم؟مي‌شود با بررسي اندكي، متوجه تعداد دنبال‌كننده، لايك‌ها و كامنت‌هاي يك اكانت شبكه اجتماعي شد و به تناسب محتوا و قشر دنبال‌كننده، تصميم گرفت كه آگهي دادن در آن مقرون به صرفه خواهد بود يا نه. اتفاقا خيلي وقت‌ها هزينه تبليغ در اين رسانه‌هاي اجتماعي، نسبت به آگهي در يك سايت با الكساي بالا بهتر است. به علاوه اين اكانت‌ها، معمولا معذورات كمتري نسبت به رسانه‌هاي رسمي‌تر دارند و به صاحب خدمات/محصولات امكان مي‌دهند كه به صورت مشروح‌تري در مورد كارهاي خود توضيح بدهند.۲- نگاه محتواسازان و كساني كه از ابتدال گريزان هستنداين شيوه نگاه هم مي‌تواند جالب باشد. ببينيد! با خودمان كه تعارف نداريم، اكانتي كه مطالب فاخر دست‌چين‌شده را همواره منتشر كند، حتي اگر شناخت درستي از محيط تبليغ داشته باشد، مثلا نوشته‌هاي طولاني انتخاب نكند، از تصويرسازي خوب استفاده كند و جو مخاطبان را هم بتواند بسنجد، باز هم به اندازه اكانت‌هاي تفريحي، زرد و سرگرمي‌ساز موفق نخواهد بود.بايد تصريح كنم كه به باور من سرگرم كردن مردم و اكانت‌هاي تفريحي، چيز بدي نيستند و وجود آنها هم لازم هستند. اما موضوع وقتي بد مي‌شود كه افراد كاسب‌كار با شناخت از سليقه نازل اكثريت مردم (و شايد بهتر باشد بنويسم سليقه‌اي كه عامدانه يا سهوا تنزل داده شده!)، اين موضوع را محور كسب درآمد قرار مي‌دهند.اگر محتواسازان و كساني كه مي‌خواهند منصفانه با content marketing كسب درآمد كنند، دغدغه رسانه و آگاهي‌بخشي دارند، غالبا اين دسته اخير، چنين دغدغه‌اي ندارند.درست به همين خاطر است كه رسانه‌هاي اجتماعي پر شده است از استنادات تاريخي نادرست، خبرهاي تغييرداده شده، لطيفه‌هاي دم‌دستي و اخبار بي‌اهميت از دنياي مشاهير.در چنين محيطي است كه تحليل شكل نمي‌گيرد. رسانه‌هاي سرگرمي‌ساز، روز به روز ثروتمندتر مي‌شوند و رسانه‌هاي محتواساز، روز به روز نااميدتر و كم‌درآمدتر.۳- نگاه اخلاقيراهبردهاي توسعه‌اي رسانه‌هاي سرگرمي‌ساز ساده، مؤثر و بدون تعارف و ملاحظه است، در صورتي كه محتواسازان، اغلب با خود تعارف دارند، نمي‌توانند هر تبليغي را قبول كنند و گاهي خودمحدود هستند. محتواسازان اگر به صورت رسمي مرامنامه و رسالتي نداشته باشند، لااقل در ذهن اهداف فرهنگي-اجتماعي خاصي را دنبال مي‌كنند، اما رسانه‌هاي سرگرمي‌ساز، خالي از اين دغدغه به راحتي مي‌توانند هر مطلبي را منتشر كنند. انتظار ذكر منبع هم هم در اين رسانه‌ها، اغلب بيهوده است.نگرش اخلاقي بعدي هم اين است كه اصولا افزايش مخاطب با اين شيوه، صحيح است؟ آيا صحيح است كه با تكنيك‌هايي خاص، شما ابتدا كانال/پيج‌اي با يك قشر خاص مخاطب درست كنيد و بعد اين كانال/پيج را به كسي كه نگاه ديگري دارد، بفروشيد؟ آيا داشتن لايك/مخاطب بيشتر از طريق چنين دوپينگ‌هايي و تقابل ناجوانمردانه با اشخاصي كه به تدريج و در طول زمان با شايستگي‌هاي خودشان مخاطب جمع كرده‌اند، درست است؟۴- آيا اين تبليغات هميشه مؤثر هستند؟اما چيز مهم‌تر اين است كه در موارد زيادي اين شيوه تبليغي اصلا مؤثر نيست، اما خيلي از تبليغ‌دهندگان تا دچار زيان نشوند، متوجه اين امر نمي‌شوند.مثلا خريد يك پيج آماده اينستاگرام يا افزايش سريع فالوور، مي‌تواند براي برخي از صاحبان كالا/خدمات، برندها، شخصيت‌ها و حتي رسانه‌هاي سنتي، وسوسه‌كننده باشد. غافل از اينكه گاهي اصولا اين فالوور، فالوورهاي «فيك» هستند، يا فالوورهايي هستند كه عادت به مطالب تفريحي و سطحي دارند و تاب هضم مطالب ژرف را ندارند.به علاوه تصور كنيد كه كسي بخواهد يك كالاي فرهنگي مثل كتاب را در يك پيج تفريحي با صدها هزار نفر دنبال‌كننده، تبليغ كند!اما نمي‌شود كتمان كرد كه در بسياري موارد هم اين شيوه تبليغي مؤثر است، چنان كه افتد و داني، «مدلي» كه مي‌خواهد صفحه اينستاگرام پردنبال‌كننده‌اي داشته باشد، مي‌تواند به راحتي از شيوه‌هاي تبليغي اينچنيني استفاده كند. يا كسي كه مي‌خواهد مثلا گردن‌بند فيك مرغ آمين را به تعداد انبوه بفروشد، به راحتي مي‌تواند از شرايط شبكه‌هاي اجتماعي استفاده كند.۵- آيا اگر شرايط اقتصادي و نگاه ما به رسانه‌ها، متفاوت ار شرايط كنوني بود، باز هم شاهد اين شيوه از تبليغات بوديم؟اما بد نيست كه نگاهي به پول‌هاي رد و بدل شده براي تبليغات و خريد و فروش پيج‌ها، لايك‌ها و فالوورها بيندازيم. شنيده‌ها حاكي از اين هستند كه درآمد ماهانه برخي از اكانت‌ها، ده‌ها ميليون توماني است. جالب است كه اين در مقام مقايسه با يك سايت موفق، اين درآمد خيلي ساده‌تر به دست مي‌آيد: كسي از صاحب يك كانال/پيج بازخواست نمي‌كند كه چرا سطح مطالبش تنزل پيدا كرده است، او لازم نيست هزينه‌اي بابت ميزباني يا طراحي سايت بدهد و دغدغه‌هاي فني هم ندارد. پيج/كانال او بسيار ساده‌تر به‌روز مي‌شود و …در مقابل مي‌توان سايت‌ها/وبلاگ‌ها/رسانه‌هايي با محتواي خوب را هم مثال زد كه به خاطر شم اقتصادي پايين صاحبان آنها يا كم‌مخاطب بودن، هيچ توفيقي در جذب آگهي پيدا نمي‌كنند.اما در يك شرايط اقتصادي-اجتماعي-فرهنگي متفاوت، اصولا نگرش توده مردم به رسانه‌هاي سرگرمي‌ساز و رسانه‌هاي اصلي و وبلاگ‌ها، متفاوت مي‌بود. باز هم تصريح مي‌كنم كه سرگرم شدن و خنديدن، به ذات، مشكلي از ديد نگارنده اين سطور ندارد،‌اما به شرطي كه روزنه و جايگاهي براي نمود ديگر رسانه‌هاي جدي‌تر هم وجود داشته باشد.از زاويه ديد ديگر هم مي‌شود محتواي تبليغات را بررسي كرد. پيج‌/كانال‌ها شبكه‌هاي اجتماعي ما مملو هستند از تبليغ كالاهاي بنجل، بدلي، تبليغ هك، تبليغ اكانت‌هاي اجتماعي ديگر. اما چقدر خوب مي‌شد اگر رونق اقتصادي باعث مي‌شد محتواي تبليغ‌هاي ما هم عوض شود، به عبارتي به جاي اينها، ما مي‌توانستيم تبليغات برندهاي معتبر، محتواهاي فرهنگي، خودرو و گجت را ببينيم.منبع: يك پزشك

نگاهي به پديده خريد و فروش پيج‌هاي اينستاگرام، كانال‌هاي تلگرام و خريد فالوور و تبليغات در آنها

۲۵ بازديد
با يك جستجوي اندك يا حتي اين روزها با تبليغات ماهواره‌اي، شما به آساني مي‌توانيد به سايت‌هايي براي تبليغ در شبكه‌هاي اجتماعي و خريد و فروش دنبال‌كننده و حتي پيج آماده اينستاگرام و كانال تلگرام برسيد.به اين پديده مي‌شود از زواياي مختلفي نگريست:۱- تبليغات حق همه است و پلتفرم‌هاي اجتماعي هم محيط مناسبي براي تبليغ هستندهمه مي‌خواهند و دوست دارند كه خدمات/محصول خود را تبليغ كنند. برخي‌ها به تناسب كارشان از صدا و سيماي رسمي، روزنامه‌ها و مجله‌ها و سايت‌ها و وبلاگ‌هاي معتبر استفاده مي‌كنند، اما چرا از رسانه‌هاي اجتماعي غفلت كنيم و در شرايطي كه اينها حالا شايد بُرد رسانه‌اي‌شان از صدا و سيماي ما هم بيشتر شده، از آنها بهره نبريم؟مي‌شود با بررسي اندكي، متوجه تعداد دنبال‌كننده، لايك‌ها و كامنت‌هاي يك اكانت شبكه اجتماعي شد و به تناسب محتوا و قشر دنبال‌كننده، تصميم گرفت كه آگهي دادن در آن مقرون به صرفه خواهد بود يا نه. اتفاقا خيلي وقت‌ها هزينه تبليغ در اين رسانه‌هاي اجتماعي، نسبت به آگهي در يك سايت با الكساي بالا بهتر است. به علاوه اين اكانت‌ها، معمولا معذورات كمتري نسبت به رسانه‌هاي رسمي‌تر دارند و به صاحب خدمات/محصولات امكان مي‌دهند كه به صورت مشروح‌تري در مورد كارهاي خود توضيح بدهند.۲- نگاه محتواسازان و كساني كه از ابتدال گريزان هستنداين شيوه نگاه هم مي‌تواند جالب باشد. ببينيد! با خودمان كه تعارف نداريم، اكانتي كه مطالب فاخر دست‌چين‌شده را همواره منتشر كند، حتي اگر شناخت درستي از محيط تبليغ داشته باشد، مثلا نوشته‌هاي طولاني انتخاب نكند، از تصويرسازي خوب استفاده كند و جو مخاطبان را هم بتواند بسنجد، باز هم به اندازه اكانت‌هاي تفريحي، زرد و سرگرمي‌ساز موفق نخواهد بود.بايد تصريح كنم كه به باور من سرگرم كردن مردم و اكانت‌هاي تفريحي، چيز بدي نيستند و وجود آنها هم لازم هستند. اما موضوع وقتي بد مي‌شود كه افراد كاسب‌كار با شناخت از سليقه نازل اكثريت مردم (و شايد بهتر باشد بنويسم سليقه‌اي كه عامدانه يا سهوا تنزل داده شده!)، اين موضوع را محور كسب درآمد قرار مي‌دهند.اگر محتواسازان و كساني كه مي‌خواهند منصفانه با content marketing كسب درآمد كنند، دغدغه رسانه و آگاهي‌بخشي دارند، غالبا اين دسته اخير، چنين دغدغه‌اي ندارند.درست به همين خاطر است كه رسانه‌هاي اجتماعي پر شده است از استنادات تاريخي نادرست، خبرهاي تغييرداده شده، لطيفه‌هاي دم‌دستي و اخبار بي‌اهميت از دنياي مشاهير.در چنين محيطي است كه تحليل شكل نمي‌گيرد. رسانه‌هاي سرگرمي‌ساز، روز به روز ثروتمندتر مي‌شوند و رسانه‌هاي محتواساز، روز به روز نااميدتر و كم‌درآمدتر.۳- نگاه اخلاقيراهبردهاي توسعه‌اي رسانه‌هاي سرگرمي‌ساز ساده، مؤثر و بدون تعارف و ملاحظه است، در صورتي كه محتواسازان، اغلب با خود تعارف دارند، نمي‌توانند هر تبليغي را قبول كنند و گاهي خودمحدود هستند. محتواسازان اگر به صورت رسمي مرامنامه و رسالتي نداشته باشند، لااقل در ذهن اهداف فرهنگي-اجتماعي خاصي را دنبال مي‌كنند، اما رسانه‌هاي سرگرمي‌ساز، خالي از اين دغدغه به راحتي مي‌توانند هر مطلبي را منتشر كنند. انتظار ذكر منبع هم هم در اين رسانه‌ها، اغلب بيهوده است.نگرش اخلاقي بعدي هم اين است كه اصولا افزايش مخاطب با اين شيوه، صحيح است؟ آيا صحيح است كه با تكنيك‌هايي خاص، شما ابتدا كانال/پيج‌اي با يك قشر خاص مخاطب درست كنيد و بعد اين كانال/پيج را به كسي كه نگاه ديگري دارد، بفروشيد؟ آيا داشتن لايك/مخاطب بيشتر از طريق چنين دوپينگ‌هايي و تقابل ناجوانمردانه با اشخاصي كه به تدريج و در طول زمان با شايستگي‌هاي خودشان مخاطب جمع كرده‌اند، درست است؟۴- آيا اين تبليغات هميشه مؤثر هستند؟اما چيز مهم‌تر اين است كه در موارد زيادي اين شيوه تبليغي اصلا مؤثر نيست، اما خيلي از تبليغ‌دهندگان تا دچار زيان نشوند، متوجه اين امر نمي‌شوند.مثلا خريد يك پيج آماده اينستاگرام يا افزايش سريع فالوور، مي‌تواند براي برخي از صاحبان كالا/خدمات، برندها، شخصيت‌ها و حتي رسانه‌هاي سنتي، وسوسه‌كننده باشد. غافل از اينكه گاهي اصولا اين فالوور، فالوورهاي «فيك» هستند، يا فالوورهايي هستند كه عادت به مطالب تفريحي و سطحي دارند و تاب هضم مطالب ژرف را ندارند.به علاوه تصور كنيد كه كسي بخواهد يك كالاي فرهنگي مثل كتاب را در يك پيج تفريحي با صدها هزار نفر دنبال‌كننده، تبليغ كند!اما نمي‌شود كتمان كرد كه در بسياري موارد هم اين شيوه تبليغي مؤثر است، چنان كه افتد و داني، «مدلي» كه مي‌خواهد صفحه اينستاگرام پردنبال‌كننده‌اي داشته باشد، مي‌تواند به راحتي از شيوه‌هاي تبليغي اينچنيني استفاده كند. يا كسي كه مي‌خواهد مثلا گردن‌بند فيك مرغ آمين را به تعداد انبوه بفروشد، به راحتي مي‌تواند از شرايط شبكه‌هاي اجتماعي استفاده كند.۵- آيا اگر شرايط اقتصادي و نگاه ما به رسانه‌ها، متفاوت ار شرايط كنوني بود، باز هم شاهد اين شيوه از تبليغات بوديم؟اما بد نيست كه نگاهي به پول‌هاي رد و بدل شده براي تبليغات و خريد و فروش پيج‌ها، لايك‌ها و فالوورها بيندازيم. شنيده‌ها حاكي از اين هستند كه درآمد ماهانه برخي از اكانت‌ها، ده‌ها ميليون توماني است. جالب است كه اين در مقام مقايسه با يك سايت موفق، اين درآمد خيلي ساده‌تر به دست مي‌آيد: كسي از صاحب يك كانال/پيج بازخواست نمي‌كند كه چرا سطح مطالبش تنزل پيدا كرده است، او لازم نيست هزينه‌اي بابت ميزباني يا طراحي سايت بدهد و دغدغه‌هاي فني هم ندارد. پيج/كانال او بسيار ساده‌تر به‌روز مي‌شود و …در مقابل مي‌توان سايت‌ها/وبلاگ‌ها/رسانه‌هايي با محتواي خوب را هم مثال زد كه به خاطر شم اقتصادي پايين صاحبان آنها يا كم‌مخاطب بودن، هيچ توفيقي در جذب آگهي پيدا نمي‌كنند.اما در يك شرايط اقتصادي-اجتماعي-فرهنگي متفاوت، اصولا نگرش توده مردم به رسانه‌هاي سرگرمي‌ساز و رسانه‌هاي اصلي و وبلاگ‌ها، متفاوت مي‌بود. باز هم تصريح مي‌كنم كه سرگرم شدن و خنديدن، به ذات، مشكلي از ديد نگارنده اين سطور ندارد،‌اما به شرطي كه روزنه و جايگاهي براي نمود ديگر رسانه‌هاي جدي‌تر هم وجود داشته باشد.از زاويه ديد ديگر هم مي‌شود محتواي تبليغات را بررسي كرد. پيج‌/كانال‌ها شبكه‌هاي اجتماعي ما مملو هستند از تبليغ كالاهاي بنجل، بدلي، تبليغ هك، تبليغ اكانت‌هاي اجتماعي ديگر. اما چقدر خوب مي‌شد اگر رونق اقتصادي باعث مي‌شد محتواي تبليغ‌هاي ما هم عوض شود، به عبارتي به جاي اينها، ما مي‌توانستيم تبليغات برندهاي معتبر، محتواهاي فرهنگي، خودرو و گجت را ببينيم.منبع: يك پزشك

نگاهي به هفت نامزد رياست فدراسيون فوتبال

۳۹ بازديد

زمان دريافت خبر: يكشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۴ ساعت ۱۰:۴۹

منبع خبر: طرفداري

طبقه بندي: ورزشي

طرفداري- ثبت نام از نامزدهاي رياست فدارسيون فوتبال ايران امشب به پايان رسيد و پس از اعلام عدم حضور در اين انتخابات از سوي علي كفاشيان تعداد كانديداهاي تصدي اين پست به شش نفر رسيد. در اين مطلب نگاهي داريم به شش نامزد تصدي مهمترين فدارسيون ورزشي كشور: - شهاب الدين عزيزي خادم - شهاب الدين عزيزي خادم تحصيلات خود را در مقطع دكترا و رشته روابط بين الملل-مطالعات منطقه اي ادامه مي دهد. از فعاليت هاي ورزشي وي مي توان به عضويت در تيم ملي فوتبال دانشجويان و تيم نيروي زميني اشاره كرد. وي به عنوان عضو هيئت مديره باشگاه پيكان فعال بوده و در حال حاضر نيز به مدت چهار سال است كه عضو هيئت رئيسه فدارسيون ...


مشاهده متن اصلي خبر