پنجشنبه ۱۰ تیر ۹۵ | ۱۴:۲۰ ۱۱ بازديد
هادي خانيكي، رئيس انجمن ايراني مطالعات فرهنگي و ارتباطات در ششمين همايش سالانه ملي سلامت روان و رسانه گفت: با گسترش تكنولوژيهاي ارتباطي و فراگيرشدن تلفنهاي هوشمند و رسانههاي جديد، ابزار رسانهاي مشتركي بين كودكان و بزرگسالان به وجود آمده است. به اين دليل در گذشته منازعه كمتر بود كه كودك براي مراجعه به رسانهاي مثل مجله بايد سواد لازم را پيدا ميكرد ولي الان اين گونه نيست و تسلط او در استفاده از تلفنهاي هوشمند بيشتر از والدين خود است. اين ابزار رسانهاي مشترك مرزهاي بين بزرگسالي و كودكي را تشديد كرده است، فضاي زيست كودكان بزرگسالانه شده است.مبادله دانش در حوزههاي مختلفخانيكي با اشاره به پنج دوره گذشته اين همايش درباره «مفهوم جديد كودكي و حلقههاي مفقوده در رسانهاي شدن دنياي كودك ايراني» گفت: من از اولين دوره اين همايش حضور داشتهام و خوشبختانه بعد از پنج دوره برگزاري اين همايش شاهد حركت رو به جلو هستيم. نطفه همايش از اين تفكر آغاز شد كه آيا مسائل روان پزشكي را بايد محدود در اين حوزه كرد يا اين كه لازم است به ابعاد اجتماعي و ارتباطي آن هم پرداخت و براساس همين احساس بود كه در ابتدا در كنار كرسي يونسكو و انجمنهاي مختلف روانشناسي و جامعه شناسي قرار گرفتيم تا مسئله را در ابعاد پنجگانهاي پيگيري كنيم. اين كار منجر شد تا دانش و علم هر حوزه به حوزه ديگر منتقل شود.مشكل جامعه ايران ضعف گفتوگو استاو ادامه داد: مشكل جامعه ايران ضعف گفتوگو و تواناييهاي گفتوگويي است كه در ايجاد شكافها مؤثر است و همين ضعف گفتوگو باعث ميشود وقتي در حوزه آكادميك هم از ارتباط رسانه و روان پزشكي سخن به ميان ميآيد، دچار بدفهمي ميشويم. پس ما نياز داريم تا گفتوگو كنيم. از نتايج نشستهاي پنج گانه گذشته ميتوان به روي آوردن دانشجويان ارتباطات و همچنين روان پزشكي به تحقيقات ميان رشتهاي اشاره كرد كه تداوم اين تحقيقات را در كارگاههاي برگزار شده در اين همايش ميتوان مشاهده كرد.عضو هيئت علمي دانشگاه علامه طباطبايي تصريح كرد: من فكر ميكنم جاي يك بحث در اين نشست خالي است و آن عدم اتصال ارگانيك با نشستي است كه چند ماه پيش درباره كودكي در ايران برگزار شد و اتفاقاً محور آن نشست هم مثل امروز دكتر معين بودند. عدم ارتباط و اتصال اين دو نشست باعث عدم انتقال نتايج آن به نشست امروز شده است. اما چون من در هر دو نشست حضور داشتم براي همين بحث مشتركي با آن نشست خواهم داشت. در نشست چند ماه گذشته بحث اصلي اين بود كه كودكي را نميتوان با تعريف و چارچوب گذشته مطالعه كرد و بايد فهم جديدي نسبت به آن داشته باشيم.كودك قرون وسطي يعني بزرگسال كوچكخانيكي با اشاره به تعريف فيليپ اليس از كودكي گفت: ميتوان اين تعريف را مبناي بحث قرار داد كه ميگويد مفهوم كودكي متعلق به دوران جديد است و در قرون وسطي مفهوم كودكي وجود ندارد، نه اين كه كودك وجود نداشت بلكه كودك به معناي بزرگسال كوچك بود. اليس در كتاب خود به اشكال كودكي هم اشاره ميكند. به عنوان مثال وقتي از كودكي در خاورميانه حرف ميزند، آغشته به حمايت خانواده و توقع وفاداري از كودك است و جامعهپذيري كودك از زماني آغاز ميشود كه نسبت به اطرافيان خود شناخت پيدا ميكند و احترام به پدر و مادر، مذهب، مهماننوازي از مصداقهاي جامعه پذيري در اين دوره است. به طور كلي در اين نگاه منافع گروهي و جمع بر منافع فردي تقدم پيدا ميكند و اهميت كودك هم در راستاي همين اهداف معنا دارد.كودك مدرن فاقد عقل و دانش و مهارتاو تصريح كرد: مفهوم كودك در دوران مدرن معناي متضاد و متناقض با دوران گذشته پيدا ميكند و با تمايزيافتگي تعريف ميشود ولي باز اين تمايز نيز متكي بر صورتبنديهاي قبلي است و كودك به نوعي فاقد عقل و دانش و مهارت است و بهره لازم را از قواي شناختي ندارد و از سويههاي تاريك هستي مثل مرگ و عشق و زندگي چيزي نميفهمد. به طوركلي در دوران قديم براي كودك جايي قائل نيستند و كودك بايد زودتر بزرگ شود ولي در دوران مدرن براي كودك جايي در نظر گرفته شده است. بايد از اين جا با شتاب بيشتر گذر كرد و اين بزرگسالان هستند كه بايد كودك را از دالان كودكي عبور بدهند و به بزرگسالي برسانند.كودك پستمدرن مايه رشك بزرگساليرئيس انجمن ايراني مطالعات فرهنگي و ارتباطات اظهار كرد: در عصر جديد مفهوم كودكي در دوره پسامدرن مطرح ميشود. در اين نگاه به جاي تكيه بر كمبودها سعي ميشود بر افزودههاي دوران كودكي تكيه شود. يعني كودك ويژگيهايي دارد كه بزرگسال هميشه آرزوي داشتن آنها را دارد. بزرگسال به كنجكاوي، تواناييهاي ذهني و توانايي طرح پرسشهاي عميق فلسفي كودك غبطه ميخورد. در مجموعه تعاريف پسامدرن، كودك مايه رشك بزرگسال است و چيزهايي دارد كه بزرگسال ندارد. پس اگر بخواهيم تحول مفهوم كودكي را دنبال كنيم ميتوانيم بگوييم نقطه مشترك دوران مدرن و پسا مدرن قائل شدن به تمايز است يعني كودكي را بايد جداي از بزرگسالي فهميد.عقلانيت كودك و شهروند بودن اوهادي خانيكي در ادامه با اشاره به پژوهش شيخرضايي در نشست كودكي در ايران گفت: شيخرضايي در مقاله خود به برخي از ابعاد كودك پرداخته بود؛ كودك برخوردار از عقلانيت است. اگرچه با عقلانيت بزرگسال متفاوت است و به معناي بينيازي كودك از بزرگسالان نيست بلكه به معناي اين است كه يك هسته عقلاني هم در كودك وجود دارد و ما بايد ياد بگيريم كه با كودك سخن معقول بگوييم. نكته دوم اين بود كه كودك را شهروند ذي حقي تلقي كنيم. به نظر من آنچه در همه بحثها و پنلها مغفول مانده است. بحث حقوق كودكان بود كه هنوز به اين مسئله نتوانستهايم برسيم و حق كودك در استفاده از فضاي مجازي چيست و چگونه اين حق را براي او اعمال كنيم.اين مدرس ارتباطات ادامه داد: ما نيازمند هستيم كه به مقوله مطالعات كودكي ورود پيدا كنيم. در اين مطالعات همه جامعه شناسان، روانشناسان و هم ارتباطاتيها بايد مطالعات كودكي را به عنوان مسئله جديدي بپذيريم و و مورد مطالعه قرار دهيم. از دو منظر روانشناسي و جامعه شناسي دو نقد به مطالعات كودك وارد است. نقد روانشناسي با نقد سنت رشد پياژه شروع ميشود كه در آن سنت مطالعه كودك براي چگونگي ورود به بزرگسالي مطرح است. در اين نگاه محيط اجتماعي را زمينه اصلي رشد ميدانند و خاستگاه روان آدمي را در اجتماع جستوجو ميكنند. اگر مي خواهيم رسانهها را نقد كنيم بايد از اين منظر وارد شويم. رسانهها هميشه باعث تقويت نميشوند و كسي هم مدعي اين نيست و ممكن است رسانهها باعث اختلال هم بشوند.كودكي مفهومي مدرن و نوشوندهخانيكي گفت: در رويكرد جامعهشناسي هم به بحث جامعهپذيري كودك پرداخته ميشود. در نگاه سنتي جامعهپذيري براي كودك جايگاهي در تعاملات و داد و ستدها قائل نيستيم و نوعي الگوي جبرگرايانه مبناي كار است. در كنار اين نگاه الگوي ديگري مطرح ميشود كه سازه گرايانه است. كودكان را ناتوان نميداند بلكه آنها را عاملان اجتماعي تلقي ميكند، شهرونداني ميداند كه نيازها و حقوق خاص خود را دارند. كودكان بخشي از گفتوگويي هستند كه طرف ديگر آن ميتواند بزرگسالان يا افراد ديگر باشد. ميتوان اين گونه نتيجه گيري كرد كه مفهوم كودكي در مطالعات كودكي يك برساخته اجتماعي و فرهنگي است. مفهوم كودكي پديدهاي مدرن و نوشونده است كه تحتتأثير تمايزهاي ساختاري قرار ميگيرد و بنابراين امروز نميتوان از كودكي حرف زد بلكه بايد از كودكيهاي متفاوت سخن گفت چراكه كودكي در ايران با كودكي در غرب و جاهاي مختلف فرق ميكند. كودكي امروز با كودكي بيست سال پيش متفاوت است چون كودكي تحث تأثير زمان و مكان است.راهحل همه كمبودها و سوءتدبيرها رسانه نيستاو ادامه داد: با اين مقدمه و از اين به بعد بايد سراغ رسانهها رفت. رسانههايي كه هميشه در جامعه ما احساس ميشود همه سوءتدبيرها و كمبودها و ناقصههاي موجود را بايد برطرف كنند. به همين دليل وقتي با شبكههاي مجازي مواجه ميشويم در همان ابتدا نگران اين هستيم كه چگونه اين شبكهها را تحت كنترل خود درآوريم. سوال اين است كه ما از فرهنگ رسانهاي چه مطالباتي داريم و رسانهها در برابر مطالعات كودكي چه ميكنند. دو كليد واژه مهم وجود دارد كه بايد به آنها بپردازيم. يكي اين كه در بازنمايي كودكان چگونه عمل ميكنند و چه تصويري از كودك ارائه ميدهند و ديگري اين كه در مصرفي شدن كودكي چگونه عمل ميكنند؟ آيا كودك مصرف كننده است يا تعامل كننده يا توليد كننده؟جامعه ايران در برابر اداره شوندگي مقاومت داردخانيكي تأكيد كرد: مطالعات كودكي را نميتوان در دانش خاصي مثل روانپزشكي يا روانشناسي محدود كرد و طبيعتاً ميان رشتهاي و فراتر از اينها است و نميتوان آن را تقليل داد. اكنون با نگاه آمرانه نميتوان با كودك تعامل داشت. كودك هم بايد طرف گفتوگو باشد بهويژه در ايران كه بيشتر تحقيقات جامعهشناسانه و سياسي نشان داده جامعه ايراني به نوعي در برابر اداره شوندگي مقاومت دارد ولي در برابر گفتوگو مقاومتي نميكند. الن تورن نيز درباره جنبشهاي اجتماعي همين را ميگويد كه جنبشهاي اجتماعي ضد اداره شوندگي هستند. تاكنون مطالعات كودكي توسط مجلههاي تخصصي و رسانهها صورت گرفته و دانشگاهها در اين زمينه تعاملي با هم نداشتهاند و ديوارهاي بلند آنها مانع از اين تعامل و مطالعات شده است.فضاي زيست كودكان بزرگسالانه شده استعضو هيئت علمي دانشكده ارتباطات دانشگاه علامه طباطبايي اظهار كرد: به نظر من نياز است كه به مطالعات كودكي به صورت آكادميك پرداخته شود و متأسفانه مطالعات دانشگاهي در اين زمينه كم است. با گسترش تكنولوژيهاي ارتباطي و فراگيرشدن تلفنهاي هوشمند و رسانههاي جديد، ابزار رسانهاي مشتركي بين كودكان و بزرگسالان به وجود آمده است. به اين دليل در گذشته منازعه كمتر بود كه كودك براي مراجعه به رسانهاي مثل مجله بايد سواد لازم را پيدا ميكرد ولي الان اين گونه نيست و تسلط او در استفاده از تلفنهاي هوشمند بيشتر از والدين خود است. اين ابزار رسانهاي مشترك مرزهاي بين بزرگسالي و كودكي را تشديد كرده است، فضاي زيست كودكان بزرگسالانه شده است.دموكراتيزه شدن فضاي خصوصيخانيكي گفت: عواقب اين وضعيت دموكراتيزه شدن اطلاعات در خانواده و امكان مشاركت جويي كودك در خانواده را بيشتر كرده است. كودك مصرف فعال دارد و نسبت به محتوا منفعل نيست بلكه فعالانه در انتخاب محتوا عمل ميكند. كودكان در مصرف رسانههاي ديجيتال پيشگام هستند و نتيجه اين وضعيت مفهومي است كه گيدنز به آن اشاره ميكند يعني دموكراتيزه شدن فضاي خصوصي. صميميت تاريخي نسبت به ارتباطات چهره به چهره دگرگون شده است، حق تعيين و تنظيم ارتباط توسط خود كودك مطرح شده است و وظايف والدين نيز بيشتر به عنوان مراقبت مطرح ميشود.شهروند شدن زود هنگام كودكاو اظهار كرد: مقوله دومي كه در رسانهاي شدن دنياي كودكان بايد به آن پرداخت، دامن زدن به اضطراب كودك در اثر منابع هويتي متكثر و بيشمار است كه به نوعي كودكان در مواجهه با رسانههاي جديد دچار چندپارگي مباني مشروعيت شدهاند. مقوله سوم تغيير اقتضائات ايفاي نقش حمايتي خانواده در قبال كودك است، نقش حمايتي يعني اين كه فعاليت آنلاين و مصرف رسانهاي كودك را در فضاي ايمن تعريف كند. مقوله چهارمي كه اهميت پيدا كرده، شهروند شدن زودهنگام كودك است حتي كودكان پنج شش ساله هم دانستن را حق خود ميدانند؛ مؤلفه پنجم افزايش فضاهاي خلوت كودك است كه زمينههاي تشديد فردگرايي را فراهم كرده است.توجه نكردن به ويژگيهاي شهروندي كودكرئيس انجمن ايراني مطالعات فرهنگي و ارتباطات تصريح كرد: در چنين شرايط فناورانه و فرهنگي كه ترسيم شد، آنچه بر رسانهاي شدن كودك ايراني غالب شده است تأكيد بر مطيعسازي و تابع بودن كودك به عنوان فردي است كه بايد پيرو برنامههاي تدارك ديده شده توسط بزرگسالان براي او باشد و اين با مفهوم كودكي امروزي در تناقض است. نگرانيهاي ما هم بيشتر بر جنبه مصرف رسانهاي متمركز است نه بر حقوق شهروندي. هميشه بر مصرف رسانهاي كودك تأكيد ميكنيم و چون به ويژگيهاي شهروندي كودك توجه نميكنيم نگاه ما آسيبپذيرانه ميشود، در نتيجه آنچه كمتر وجود دارد، رويكرد مطالعات كودكي است.نگاهي نو درباره كودكيخانيكي در پايان گفت: خلاصه حرف من اين است كه نميتوان در چارچوب سنتي روانشناسانه باقي ماند. بايد مفهوم كودكيها و كودكي ايراني را مورد مطالعه قرار دهيم و بپذيريم كه نگاه ما نبايد مبتني بر نگاه مصرفي باشد. اگر ما فقط كودك مصرف كننده را مد نظر قرار دهيم، به اين ختم ميشود كه تربيت يك سويه و بالا به پايين داشته باشيم. ولي اگر نگاه ما به كودك به عنوان شهروند باشد و در درون منطق گفتوگويي ديده شود، ميتوان اميدوار بود كه كودكان از رسانههاي اجتماعي و تلفن همراه با تعامل اجتماعي استفاده ميكنند يعني در اين حالت تنها مصرف كننده نيستند و ميتوانند قدرت انتخاب گري هم داشته باشند. به اين ترتيب ميتوان گفت ما نيازمند نگاه نو هستيم كه در اين نگاه اعتبار و ارزش بيشتري بايد براي كودك قائل شد.منبع : شفقنا رسانه |
|